سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ستمکار را سه نشان است : بر آنکه برتر از اوست ستم کند به نافرمانى ، و بر آن که فروتر از اوست به چیرگى و آزار رسانى ، و ستمکاران را یارى کند و پشتیبانى . [نهج البلاغه]

موج کرهای در خدمت منافع چه کسانی است؟

ارسال‌کننده : ح.کنجکاو در : 88/6/13 11:2 عصر


Korean wave یا Korea fever که باید به موج کره‌ای یا تب کره‌ای ترجمه شود به جریانی چند جانبه اطلاق می‌شود که از اوائل دهه 90 میلادی در آسیا آغاز شد و روز به روز بیش از پیش مناسبات فرهنگی و سیاسی-امنیتی حاکم بر این قاره را تحت تاثیر خود قرار داد.
این جریان عبارت بود از گسترش فزاینده مقبولیت فرهنگ عمومی کره جنوبی در قالب سریال ها و فیلم های تلویزیونی و کالاهای تجاری در سراسر قاره آسیا. در ابتدا به نظر می رسید این یک پدیده طبیعی است که پس از پایان جنگ کره و عزم سئول برای ورود به جامعه جهانی در همه زمینه باید تحقق می یافت؛ ولی پس از گذشت سال‌ها و فعلیت یافتن تسلط درام‌های کره‌ای بر مخاطبان مناطق خاصی چون چین، ژاپن، مصر و ترکیه به عنوان پیشقراولان جریانی که به آنتن تلویزیون‌های این کشورها محدود نمی‌شد، ابعاد و اهداف سازمان یافته و بلند مدتی در خصوص این موج کشف شد. رهنگ کره به عنوان یکی از ده فرهنگ برتر و غنی جهان در رسانه‌های مختلف وابسته به کانون‌های آنگلوساکسون مورد ترویج و تبلیغ قرار گرفت، تا ظرفیت لازم را برای ایفای نقش به عنوان یک درب پشتی برای نفوذ به مختصاتی که رسانه‌ها و محصولات امریکایی به دلیل عدم مقبولیتشان امکان ورود مستقیم به آنها را نداشتند، به دست آورد. کشورهای هدف عبارت بودن از چین، روسیه، ایران، ژاپن، مالزی، هند، ترکیه و برخی دیگر از کشورهای خاورمیانه و آسیای دور.
 درام های تلویزیونی کره ای نقش نوک پیکان این جریان را بر عهده داشتند و بسیاری از مناطق هدف با یکی از سه درام تلویزیونی Autumn Fairy Tale, Winter Sonata, Dae Jang Geum گشوده شد. مرحله بعد ورود محصولات تجاری فراگیری بود که به سرعت در زندگی روزمره شهروندان مناطق هدف جای می گیرفت و تبدیل به بخشی از فرهنگ روزمره این مناطق می شد، انواع مارکهای کره ای همچون LG و SAMSUNG در رتبه نخست این مرحله قرار داشتند. این کالاها به عنوان سمبلی از موج کره‌ای به ابعاد مختلف زندگی خصوصی و اجتماعی مناطق هدف وارد شدند. کلیپ‌ها و ترانه‌ای کره‌ای، مدهای لباس، سوپراستارها، غذاهای کره‌ای و کتاب‌های مصور داستانی کودکان بخش دیگری از این موج محسوب می‌شوند.
 کره جنوبی به عنوان فرزند ایالات متحده که در پی حضور نظامی امریکا در کره موجودیت یافت، پس از جنگ نیز در چارچوب‌های کمی علنی و بیشر مخفی به شدت مورد حمایت این کشور قرار گرفت و اکنون نقش فرهنگی خود را در کنار کانون‌های ضد چین همچون هنگ کنگ و تایوان به خوبی ایفا می کند. مسأله افزایش پیروان دین مسیحیت در چین به عنوان یکی از پیامدهای درام‌های تلویزیونی کره‌ای موجود در بازار چین مدتی است که پکن را به فکر فرو داشته است و دولت چین در تلاش است برای مقابله با این موج اقدامات مؤثری صورت دهد. این در حالی است که ژاپنی‌ها نیز به این موج با نگاه محتاطانه و بدبینانه‌ای می‌نگرند. مقاومت ژاپنی‌ها در برابر این موج که آن را مساله‌ای فراتر از توانمندی کره‌ای ها می‌دانند به حدی است که کتاب‌های آموزشی مصوری برای آموزش کودکان در قبال خطر فرهنگی موج کره ای با عنوان Hating the Korean Wave در حال حاضر در ژاپن در حال انتشار است که در آن به مواردی که کره‌ای‌ها در درام‌های تلویزیونی شان ژاپنی ها را مورد توهین و تحقیر قرار داده اند، اشاره شده است.
 شاید کانون‌های صهیونیستی و کهنه سیاستمردان ایالات متحده دیگر پایگاه نظامی قابل توجهی در آسیای دور نداشته باشند ولی بی شک استودیوهای فیلم سازی کره یکی از پایگاه های موثر آنها در این منطقه و تمام آسیاست که توانسته اند بواسطه آن، جریان های فکری سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه را تحت تاثیر قرار دهند. یکی از نتایج انکار ناپذیر و یا به عبارت دقیقتر یکی از اهداف راهبردی راه اندازی و تشدید موج کره‌ای تحت تاثیر قرار دادن کانون های جوشنده و صادر کننده فرهنگ و اندیشه در آسیاست. کانون هایی مانند ایران که از نظرفرهنگی تهدیدی بالفعل و غیر قابل مقابله برای غرب شناسایی شده‌اند. فرهنگ و اندیشه کنفسوسی کره در میان کانون های فرهنگی آسیا بسیار برای غربی ها مفید افتاده است، کانونی که ضمن آمیزشی شوم با آموزه های مدرنیته و مسیحیت اونجلیستی توانسته است در قالب موج کره ای سراسر آسیا را فرا گیرد و مجال دیده شدن و ابراز وجود را از دیگر کانونهای کهن فرهنگی آسیا همانند اسلام، از آنها برباید. این بی شک یک پروژه منسجم و سازمان یافته و پر شاخ و برگ است که برای اختفای فرهنگ اسلامی به عنوان فرهنگ برتر آسیا به طور ظریف و هوشمندانه ای طراحی شده است.

درست در سال‌هایی که مدیران و مسئولان سازمان‌ها و مراکز فرهنگی کشور نگران تهاجم فرهنگی مستقیم از سوی غربی ها بودند. سازمان دهی جریان هایی چون موج کره ای با هماهنگی برخی تشکیلات نفوذ یافته در سازمان‌های فرهنگی و رسانه ای جمهوری اسلامی ایران، در حال انجام بود. درست از زمان ظهور جدی موج کره ای در آسیا، کانون ها و روابطی مرموز در رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران نفوذ یافت و شکل گرفت که موظف بودد زمینه را برای ورود این موج به ایران در سال های آینده فراهم سازد. پخش سریال یانگوم یا جواهری در قصر و تبلیغ کالاهای کره ای به نحو افراطی و غیر قابل توجیه، تاکتیکی بود که نه تنها در ایران بلکه در برخی دیگر از کشورهای آسیایی برای ورد موج کره ای به کار گرفته شد. ائتلاف کانون های نفوذ یافته در رسانه ملی، نمایندگی کمپانی کره ای LG در ایران و کمپانی های توزیع کننده فیلم کره ای، ترکیبی بود که تثبیت موج کره ای در ایران را به جد دنبال می کرد و متاسفانه به موفقیت های قابل توجهی دست یافت، به طوری در آستانه پایان درام تلویزیونی جواهری در قصر، تیمی که شامل برخی اعضای کانون های نفوذ یافته در رسانه ملی بود، از سوی رسانه ملی عازم کره جنوبی شد تا ضمن تصویب تفاهم نامه ها و قرار داد های تازه، مستندی درباره بازیگران این سریال تلویزیونی برای معرفی به مخاطبان ایران و تقویت موج کره ای در این کشور ساخته شود. ستاره این مستند کسی نبود جز Lee Young-ae خواننده زن و بازیگری که نقش یانگوم را بر عهده داشت. قرار داد انحصاری شرکت های LG و Samsung با ستاره های درام های تلویزیونی کره ای، اتفاقی نیست؛ صرفا هم یک درایت اقتصادی نیست. این ستاره ها برای وظیفه ای بیش از تبلیغ کالاهای تجاری کره در کشورهایی که از این درام های تلویزیونی برای مخاطبان خود استفاده می کنند، تربیت شده اند. جالب اینجا بود که همان کانون های نفوذ یافته در رسانه ملی که برخی از آنها بیش از ده سال است سمت های کلیدی مربوطه به مذاکره با کمپانی های خارجی فیلم و و تبادلات بین المللی سازمان جمهوری اسلامی را در اختیار دارند، نام "موج کره ای " را برای مستند خود برگزیدند. نمی توان اتفاقی بودن این نامگذاری را پذیرفت. کسانی در این نامگذاری سهمیم بودند که از جریان موج کره ای و اهداف آشکار و پنهان آن اطلاع داشته و دارند؛ با این حال تبادلات مالی کلان با شرکت‌های توزیع‌کننده اینگونه درام‌ها و فیلم‌های تلویزیونی و هزینه های تبلیغ و همکاری با کمپانی های LG ، Samsungو Hyundai Kia چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد. استفاده بیش از اندازه از محصولات تلویزیونی کره ای به حدی رسید که برخی نشریات به عنوان انعکاس دیدگاه عمومی مخالفت هایی با این جریان ابراز کردند. به منظور کاهش حساسیت ها و لو نرفتن اصل داستان، فتیله موج کره ای کمی پایین کشیده شد تا زمان مناسب تری فرار برسد. این زمان مناسب تر را جومونگ فراهم آورد و اینبار بر خلاف جواهری در قصر، سریال جومونگ برای پخش از شبکه سوم سیما خریداری شد، که این مساله نیز اتفاقی نبود. موج کره ای با دعوت بازیگر نقش جومونگ در ایران تثبیت شد و به نتیجه نیمه نهایی رسید. کانون جوشان فرهنگی که ادعا داشت حرف های جریان سازی برای مخاطبان جهانی خود دارد، در سالن همایش های بزرگترین رسانه داخلی و خارجی خود یعنی سازمان صدا و سیما، جایی که زمانی محل برگزاری همایش چهره های ماندگار بود و بزرگانی چون علامه حسن زاده آملی در آن حضور یافته بودند، دوربین های خود را نصب کرد تا این بار از یک شومن تلویزیونی دست چندم با اسکورت ویژه از فرودگاه تا هتل و تا مرکز همایشها، استقبال کند و به مخاطبان خود اعلام کنند شخصی را دعوت کرده است که به سیگار و مشروب علاقه ای ندارد، پس می تواند الگو باشد و پذیرایی رسانه ملی از او با ارزش ها منافاتی ندارد. موج کره ای ماسکی برای ترویج و تثبیت ارزش های امریکایی در کشورهایی مانند چین و ایران است که به دلیل سیاست ها و ذائقه عمومی فرهنگی تمایلی به استفاده از محصولات امریکایی ندارند. بی بندو باری ساده انگارانه ترین نشانه فرهنگ امریکایی است، فرهنگ امریکایی زمانی بر یک جامعه حاکم می شود که عدم علاقه به سیگار و مشروب به عنوان متعالی ترین توصیفی که برای برای میهمان آن جامعه یافت شده است، از رسانه ملی به سمع مخاطبان برسد. درهای پشتی نگهبان ندارد، اسب تراوای فرهنگی مدتهاست که از دیوارهای رسانه ملی عبور کرده است، و این مساله بیش از هر چیز در ورود فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی خارجی مشهود است، جایی که رابط‌های متنفذ باند‌های اقتصادی ورود و خروج برنامه های نمایشی با شگر های پیچیده تصمیم نهایی را برای کارشناسان این حوزه تعیین می کنند. این که در برنامه پر بیننده خبر بیست و سی رسانه ملی به طور مبسوط به حضور جومونگ در سالن همایش‌های این رسانه با پس زمینه تیلیغات LG پرداخته می‌شود، و این خبر در رسانه‌های مختلف اینترنتی، رادیویی و مطبوعاتی تکرار می‌گردد، یک اتفاق ساده و طبیعی نیست. بازیگر نقش جومونگ یک ستاره دست چندم تلویزیونی است نه چیزی فراتر از آن اینکه رسانه ملی با شور و حرارت فراوان از زبان او می‌گوید که ایران فرهنگ قابل توجهی دارد، یک تحقیر بزرگ ملی است که سال‌ها برای تحقق آن سازمان‌دهی صورت گرفته است و مدیران ارشد سازمان همچنان در برابر آن غفلت می‌ورزند. بازی های جومونگ، شمشیر جومونگ، تی‌شرت جومونگ و لوازم التحریر جومونگ و پوستر های جومونگ و یانگم و عشق گرفتن یک امضا از بازیگر جومونگ آغاز فصلی جدید در حیات فرهنگی ایران اسلامی و نسل های در حال رشد آن است و سرانجامی مطلوب نخواهد داشت.

 امیرعلی صالحی





کلمات کلیدی :